۱۲ دلیل برای شکوفایی اقتصاد چین
پس از اجرای سیاستهای اصلاحات و درهای باز به این طرف و همچنین ایجاد مناطق آزاد در این کشور، توسعه اقتصاد ملی و اجتماعی چین به دستآوردههای چشمگیری نائل آمده است.
چهره این کشور دستخوش تغییرات تکان دهنده شد. این دوران از لحاظ وضعیت بهترین زمان پس از تأسیس جمهوری خلق و بهترین دوره برای مردم به لحاظ تامین منافع آنان به شمار میرود.
توسعه اقتصادی از طریق مناطق آزاد
نقش اصلی توسعه اقتصادی در کشوری مانند چین را باید در گسترش مناطق آزاد، تغییر تفکر اقتصادی و همسویی اقتصاد ملی این کشور با اقتصاد جهانی دانست. چین نمونه بارز این تغییر تفکر هست.
این کشور از ابزار منطقه آزاد به خوبی در راستای بازگشایی اقتصاد خویش بهره گرفته و توانسته با تغییر قوانین و مقررات در راه جذب سرمایهگذاری خارجی و ایجاد فضای مناسب توسعه از تکنولوژی و علم کشورهای توسعه یافته بهره گیرد و با افزایش تعداد مناطق آزاد با سرعت بیشتری فضای درونی اقتصاد ملی را تغییر دهد و قوانین و مقررات و سیاست کلی اقتصادی را با شرایط اقتصاد جهانی هماهنگ و هم جهت سازد به طوریکه در حال حاضر به لحاظ اقتصادی سومین اقتصاد جهان بشمار میرود.
چین طی سالهای اخیر با اعمال سیاست باز اقتصادی کوشش وافری در ایجاد محیط مناسب سرمایهگذاری خارجی مصرف نموده و با وجود مالکیت دولتی با اعمال سیاست آزادسازی و به کارگیری ابزار منطقه آزاد، اقتصاد خود را جهش داده و اصلاحات گستردهای را در آن به عمل آورد.
راز موفقیت چین را باید در وحدت تصمیمگیری و حمایت قاطع دولت چین از اصلاحات اقتصادی که همسو و هماهنگ با اهداف مناطق آزاد است، دانست.
در بخشی از این تحقیق با اشاره به سیاست خارجی چین تصریح شده است: سیاست خارجی چین با اصل اولویت توسعه و اصلاحات اقتصادی کشور و اجرای سیاست درهای باز بر گسترش رابطه با همه کشورها و پرهیز از هرگونه درگیری استوار است.
چین به عنوان یک کشور در حال توسعه برای پیشرفت و دستیابی به اهداف استراتژی توسعه ملی خود نیازمند ثبات و آرامش در همسایگی خود و همچنین محیط بین المللی است و در این راستا تلاش میکند که از هرگونه برخورد نظامی و حتی مناقشات سیاسی با دیگر کشورها پرهیز کند.
توسعه دیپلماسی اقتصادی
این کشور همزمان با توسعه مناسبات خود با کشورهای جهان سوم به ویژه کشورهای آسیایی و آفریقایی، برای تحکیم روابط خود با کشورهای توسعه یافته صنعتی نظیر ژاپن، آمریکا، اروپا و روسیه اهمیت ویژهای قائل است، زیرا علاوه بر ملاحظات منطقهای و بین المللی، کشورهای مذکور منابع اصلی تامین سرمایه و دانش فنی مورد نیاز چین برای اجرای برنامه اصلاحات اقتصادی آن کشور میباشند.
چین همچنین مایل است در نظم نوین جهانی جایگاه مطلوبتری را به خود اختصاص دهد و سهم بیشتری را در مشارکت و اداره امور جهانی به خود اختصاص دهد.
در بخش دیگر این تحقیق ویژگیهای ژئواکونومیکی چین مورد توجه قرار گرفته و اشاره شده است: چین به عنوان یکی از مهمترین بازیگران اقتصاد جهانی دارای سومین اقتصاد بزرگ دنیا است.
آهنگ رشد شتابان اقتصادی این کشور از ابتدای قرن بیستم با تغییر در سیاستهای کمونیستی چین و ارائه آزادیهای ویژه به سرمایه گذاران آغاز شد.
متوسط رشد اقتصادی چین در طول ۲۷ سال گذشته ۹/۴ درصد بوده است. تولید ناخالص داخلی (GDP) چین در سال ۲۰۰۶ با ۱۰ / ۷ درصد رشد نسبت به ارقام سال ۲۰۰۵ به رقم تقریبی ۲ تریلیون و ۵۰۰ میلیارد دلار و در سال ۲۰۰۷ با ۱۱ / ۴ درصد افزایش نسبت به سال ۲۰۰۶ به ۳ تریلیون و ۴۳۰میلیارد دلار رسید. در پایان سال ۲۰۰۸حجم تولید ناخالص داخلی چین با رشدی معادل ۹ / ۸ درصد به رقم ۴ / ۴۲۱ تریلیون دلار رسید. سیاستهای اقتصادی چین که چنین رشد شتابانی را برای توسعه بخشهای مختلف اقتصادی این کشور به همراه داشته، سبب شده است درآمد سرانه ملی چین از ۱۳۰۰ دلار در ابتدای قرن بیستم به ۶ هزار دلار در انتهای سال ۲۰۰۸ افزایش یابد.
حجم اقتصاد چین ($ ۷، ۰۴۳، ۰۰۰، ۰۰۰، ۰۰۰) در سال ۲۰۰۷ از ژاپن بیشتر بوده و بلافاصله پس از آمریکا یعنی در مقام سوم در جهان قرار میگیرد.
چنانچه رشد کنونی اقتصادی چین همچنان ادامه یابد، چین از نظر اقتصادی، در حال رسیدن به آمریکا یعنی بزرگترین اقتصاد جهان است و باید خود را برای مقابله با پیامدهای سیاسی و اقتصادی این موضوع آماده کند. این امر موجب نگرانیهای عمده سیاسی خواهد شد، زیرا این کشور به صورت نیروی به مراتب قویتری در منطقه در آمده است. در کشور چین ۸۸ میلیون نفر در امور مربوط به تجارت خارجی اشتغال به کار دارند.
در حال حاضر مهمترین شرکای عمده تجاری چین اروپا – آمریکا – ژاپن – کشورهای عضو آسه آن – کره جنوبی – روسیه به شمار میروند و لیکن به طور عموم با همه کشورهای جهان حداقل روابط اقتصادی دارد.
در ادامه این گزارش تحقیق با اشاره به تاثیر ژئواکونومی چین بر اقتصاد جهان و دلایل آن، آمده است: در واقع ژئواکونومی از ترکیب سه عنصر جغرافیا، قدرت و اقتصاد شکل گرفته است و بهنظر میرسد سیاست، که عامل مهمی در ژئوپلیتیک بوده، جای خود را به اقتصاد داده است.
داشتن طرحهای منسجم توسعه علوم و فنون یکی از دلایل نشانههای رشد اقتصادی چین عنوان شده است.
در این برنامه با توجه به گرایش توسعه فنون عالی جهان و نیاز و توانایی چین، ۱۵ موضوع اصلی در ۷ قلمرو فنون بیولوژیک، فضانوردی، اطلاع رسانی، لیزر، اتوماتیک، انرژی و مواد و مصالح جدید را چون اولویت پژوهشی و توسعه شامل میشود.
در این گزارش به برنامه علمی و فنی کشاورزی، برنامه تعمیم نتایج فنون عالی و جدید و برنامه فضایی چین مورد توجه قرار گرفته است.
در ادامه این گزارش درباره بخش غیر دولتی فعال چین میخوانیم: سهم بخش غیردولتی از اقتصاد چین که زمانی کاملا دولتی بود، تا پایان دهه جاری میلادی به ۷۵ درصد افزایش مییابد.
در فاصله سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۵ شرکتهای دولتی در این کشور ۱۵ میلیون نفر را بیکار کردند اما در مقابل، شرکتهای خصوصی ۵۷ میلیون شغل ایجاد کردند.
شرکتهای خصوصی همچنین مالیاتدهندگان بزرگی هستند و میزان مالیات آنها از سال ۲۰۰۰ تاکنون سالانه ۴۰ درصد افزایش یافته است، حال آنکه افزایش مالیات شرکتهای دولتی کمتر از ۷ درصد بوده است.
در ادامه این گزارش با اشاره به اینکه چین کمترین شکاف اطلاعاتی را داراست، تصریح شده است: بررسیها نشان میدهد که این کشور نمونهمناسبی از نظر ارایه تجهیزات گسترده مخابراتی در مناطق روستایی است که به مردم امکان میدهد به آسانی به فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطاتی دسترسی پیدا کنند.
این کشور پر جمعیت هم چنین از ایالات متحده در زمینه تعداد کاربران اینترنتی و تعداد مشترکان خدمات شبکهسراسری در سال ۲۰۰۵ سبقت گرفت. این شکاف اطلاعاتی کم باعث افزایش سهم دولت الکترونیک و در کنار آن افزایش سرمایه گزاری در طرحهای توسعه کشور میشود.
عضویت در سازمان تجارت جهانی و آزاد سازی تجارت در استانهای چین آن هم به طور تدریجی نیز در این گزارش مورد توجه قرار گرفته است.
در این گزارش اشاره شده است: مناطق آزاد تجاری چین و ویژگیهای ژئواکونومیکی آن مناطق آزاد از اهمیت خاصی در توسعه اقتصادی چین محسوب میشوند.
به منظور سرعت بخشیدن به این برنامهها، این کشور ۴ منطقه ساحلی را به عنوان مناطق ویژه اقتصادی اعلام کرد که این مناطق هم اکنون پس از طی فرآیند موفقیت آمیز و سازندهشان به ۲۰۰۰ منطقه ویژه اقتصادی افزایش یافته است.
بخش غیر دولتی فعال چین در این مناطق شرکتهای خارجی خارج از مقررات داخلی چین براساس نظام سرمایه داری و مقررات ویژه این مناطق سرمایه گذاری نموده و از معافیتهای خاص مالیاتی بهرهمند شدند.
دریک کلام، آزاد شهرهای چین علاوه بر کارآفرینی بسیار بالا باعث جذب سرمایههای خارجی، انتقال تکنولوژی، توسعه ملی و رشد صنعتی و بازرگانی چین شده و این کشور را از حالت انزوا بیرون آوردهاند.
در این گزارش نقل قبلی از رئیس پارلمان اروپا آمورده شده که وی گفته است، اتحادیه اروپا از افزایش رشد اقتصادی چین استقبال میکند چرا که این مساله به نفع رشد اقتصاد جهانی خواهد بود.
جوزپه بورل افزوده است: اروپا و آمریکا نباید نگران افزایش رشد اقتصادی چین باشند. افزایش رشد و توسعه اقتصادی چین خبر بسیار خوبی برای سایر کشورها به خصوص کشورهای در حال توسعه و فقیر است
وی تصریح کرده است: امیدوارم روند رشد و توسعه اقتصادی چین یک روند باثبات و مداوم باشد و اقتصاد چین بتواند نقش مهم و راهبردی در اقتصاد جهان طی قرن ۲۱ ایفا کند.
در ادامه این گزارش آمده است: چین هم اکنون یکی از بزرگترین شرکای تجاری اتحادیه اروپا به شمار میرود. افزایش حضور چین و کالاهای ساخت این کشور در بازارهای اروپا و آمریکا، نگرانی شدید مقامهای آمریکایی و اروپایی را در بر داشته است.
به هر حال امروزه مناطق استراتژیکی جهان با دیدگاه اقتصادی مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرند. به همین دلیل میتوان ویژگیهای ژئواستراتژیکی چین را رشد اقتصادی بالا، دارا بودن جمعیت فعال اقتصادی و تولید ناخالص ملی بالا، عنوان بزرگترین مصرف کننده سوخت فسیلی در جهان پس از آمریکا، قرار گرفتن در یکی از مناطق استراتژیک جهان یعنی شرق و جنوب شرقی آسیا، قرار گرفتن در بین دومنطقه استراتژیک جهان یعنی روسیه و هند، دارا بودن بیش از ۲۰۰۰ منطقه آزاد تجاری که در اقتصاد جهانی نقش بسزایی دارند، داشتن بالاترین ذخیره ارز و طلا در جهان عنوان کرد.
چین، کشوری ژئوپولتیک و استراتژیک
در بخش نتیجه گیری این گزارش تحقیقی چنین آمده است:
چین به دلیل مولفههای ذیل یک کشور استراتژیک و ژئواکونومیک است:
۱ – در مجموع میتوان چنین جمعبندی کرد که چین سیاستهای عملگرایانهای برای حفظ ثبات در منطقه، کسب منافع بیشتر اقتصادی و افزایش تأثیرگذاری سیاسی، بدون مصالحه بر سر منافع حیاتی، در پیش گرفته و همه اینها معطوف به» تداوم توسعه اقتصادی و ثبات سیاسی «است.
۲ – تغییر وضع موجود بینالمللی را از طریق رعایت قواعد نظم موجود و بازی در درون این قواعد، پیگیری میکند.
۳- جمعیت زیاد و وسعت کشور
۴ – ایجاد حدود ۲۰۰۰ منطقه آزاد تجاری با قوانین خاص آن مناطق و بنادر مجهز به بارگیری با حداکثر ظرفیت
۵ – واقع شدن بین دو کشور استراتژیک و ژئواکونومیک روسیه در شمال و هند در جنوب
۶ – واقع شدن در منطقه استراتژیک جنوب و شرق آسیا
۷ – واقع شدن بین اقیانوس آرام و اقیانوس هند
۸ – به گفته برخی از نظریه پردازان، در حال حاضر کشورهایی میتوانند در جهان مطرح باشند که تکنولوژی برتری نسبت به سایر کشورها داشته باشند و چین چنین پتانسیل و برتری دارد. (رشد شگفتانگیز اقتصادی و ثبات سیاسی در چین را میتوان معلول یک عامل اساسی دانست و آن حصول اجماع نظر میان نخبگان این کشور پیرامون استراتژی کلان چین است که با توجه به درکی واقعبینانه از محیط داخلی و بینالمللی، شرایط را برای بهرهگیری از پتانسیلهای داخلی و خارجی در جهت افزایش قدرت ملی فراهم آورده است.)
۹- عضویت در سازمانهای مهم بین المللی و منطقهای مانند سارک و شانگهای و تاثیر گذاری مستقیم در این سازمانها.
۱۰ – در حوزه آسیا چین یک رویکرد کم خطر را برای مواجهه با مسائل بینالمللی اتخاذ کرده است.
۱۱- دسترسی به آبهای آزاد جهان از طریق دریای چین.
۱۲ – همسایگی با یکی از قدرتها و قطبهای اقتصادی جهان یعنی ژاپن.
منبع: الف