کارآفرینی چیست؟

با شنیدن این کلمه معمولا واژههای دیگری نیز به ذهن افراد خطور میکند. واژههایی نظیر «خلاقیت»، «نوآوری»، «ایده بکر» و از این دست مفاهیم که تا حدودی بیانگر حیطه فرایند کارآفرینی هستند. در تعریف کارآفرینی گفتهاند «فرایند خلاقیت و خلق چیزی نو که برای مردم ارزش داشته و بازار حاضر به هزینه کردن برای آن باشد.»، «توانایی ایجاد و ساخت یک دیدگاه از هیچ که اساسا یک عمل خلاقانه انسانی است»، «توانایی شناخت بازار، تشخیص فرصتها و تبدیل آنها به ایدههای عملی قابل فروش» و تعاریف دیگری که نقطه اشتراک همه آنها را میتوان ظاهر جذاب آنها دانست …
کارآفرینی تحولآفرین
در سالهای اخیر، مفهوم «کارآفرینی تحولآفرین» (Transformational Entrepreneurship) مورد توجه ویژهای قرار گرفته است؛ رویکردی که نهتنها به خلق ارزش اقتصادی بلکه به تغییرات بنیادین در جامعه و ساختارهای موجود نیز میپردازد. این نوع کارآفرینی بر مفاهیمی نظیر پایداری، عدالت اجتماعی و توسعه فراگیر تأکید دارد و برخلاف دیدگاههای سنتی، کارآفرین را عاملی برای دگرگونیهای سیستمی معرفی میکند. بر اساس پژوهش منتشرشده در Journal of Business Venturing، کارآفرینی تحولآفرین از طریق پیوند میان نوآوری، مسئولیتپذیری اجتماعی و نگرش بلندمدت، میتواند نقش کلیدی در حل چالشهای پیچیده اقتصادی و اجتماعی ایفا کند (Wiklund et al., 2019).
واقعیت این است که کارآفرینی (به خصوص در کشور ما) در ورای این تعاریف زیبا و جذاب، مخاطراتی هم دارد که کمتر به آنها پرداخته شده است. این مخاطرات در این تعریف بیشتر به ذهن متبادر می شوند: «کارآفرین کسی است که متعهد می شود مخاطره های یک فعالیت اقتصادی را سازماندهی، اداره و تقبل کند.» مخاطرات پیش روی کارآفرین زمینههای مختلفی دارد که از آن جمله میتوان به خطرات مالی، اجتماعی و حتی روانی اشاره کرد که فرد کارآفرین همه آنها را به جان می خرد. جدای از مخاطراتی که کنترل و دفع آنها از دست کارآفرین خارج است، مشکلاتی نیز وجود دارد که به خود فرد بر میگردد. کمبودهایی مثل کمبود منابع مالی، عدم دسترسی و یا دسترسی محدود به تخصصهای جانبی مانند تخصصهای مدیریتی، مالی، حقوقی، بازاریابی و… مسائلی هستند که اغلب کارآفرینان، به خصوص مخترعان و فارغالتحصیلان رشتههای فنی، با آنها دست و پنجه نرم میکنند.
نوآوری یا بهبود با کارآفرینی؟
در راهاندازی شرکتهای کوچک و جدید، غالبا دو رویکرد وجود دارد «نوآوری شجاعانه» و «بهبود وضع موجود». در رویکرد اول قرار است کاری انجام شود که در گذشته نبوده و قرار است اتفاق جدیدی رخ دهد. مهمترین چالش این رویکرد، وجود عوامل غیرقابل پیشبینی تاثیرگذار بر پروژه می باشد. یعنی تا محصول به طور کامل آماده نشده و روانه بازار نشود موفقیت یا شکست آن روشن نیست. اختراعات عموما از این دسته پروژه ها محسوب می شوند.
پروژههای رویکرد دوم مربوط به ایدههایی می شود که قبلا هم بوده ولی هدف کارآفرین انجام بهتر، سریعتر و یا ارزانتر آنهاست. در چنین مواردی، چون تاکید روی نقاط ضعف رقباست، باید سرعت انجام کار را بالا برد چرا که رقبا با مشاهده تحرکات جدید به خود آمده و چون زیرساختهای اولیه را دارا میباشند، میتوانند سریعتر نقاط ضعف را رفع کنند. کارآفرین باید در همین فاصله و قبل از اینکه این اتفاق بیفتد، تیم خود را تشکیل داده، منابع مالی را تامین کرده، نام خود را جا انداخته و در نهایت جای پای خود را در بازار محکم کند.
منابع مورد استفاده در این مطلب:
کتاب فارسی:
عبور از طوفان – سید کامران باقری، مهدی کنعانی
سایت انگلیسی:
Small Business Notes
سایت فارسی:
پایگاه اطلاع رسانی خانه کارآفرینان ایران
این مقاله توسط آقای سید حمیدرضا عظیمی نوشته شده است.