در این مقاله می خواهیم به تئوری یا مکتب اقتضایی بپردازیم، اما پیش از آن نگاهی به سیر مکاتب مدیریتی داریم. سیر توسعۀ مدیریت در قالب مکاتب مدیریت به شرح زیر ارائه شده است :
1- مکتب کلاسیک ( 1920 – 1880 )
2- مکتب نئوکلاسیک ( 1950 – 1920 )
3- مکتب سیستمی ( 1960 – 1950 )
4- مکتب اقتضایی ( 1960 تاکنون )
در اینجا به مکتب اقتضایی می پردازیم.
خلق مکتب اقتضایی تحت تاثیر جامعه شناسان
تئوری اقتضایی (Contingency Theory) که عموماً تحت تأثیر جامعه شناسان میباشد اشاره دارد به این که هیچ راه حل منحصربهفردی که در تمامی شرایط زمانی و مکانی صادق باشد وجود ندارد و به عبارتی در پاسخ به ساز و کار مدیریتی اعم از سبک رهبری یا ساختار سازمان، واژه «بستگی دارد» را به کار میبرند و به همین دلیل به این نظریه، تئوری موقعیتی یا وضعیتی نیز گفته میشود.
به عبارتی از دیدگاه اقتضاء تحت برخی شرایط ممکن است به کارگیری دیدگاه کلاسیک و یا نئوکلاسیک و یا سیستمی صحیح باشد و به تعبیری هیچ نظریهای را نمیتوان به صورت مطلق رد یا تأئید نمود و شرایط است که تعیین میکند چه اقدامی باید صورت پذیرد.
ویژگیهای سازمان از منظر مکتب اقتضایی
از دیدگاه این مکتب، مدیریت عبارت است از هدایت و رهبری سازمان برای تحقق اهداف، سازمانی که دارای چهار مشخصه زیر است :
1- موجودی اجتماعی است یعنی هم از تحولات اجتماعی تأثیر میگیرد و هم بر روی آنها تأثیر میگذارد. به عبارتی سازمانها دارای مسئولیت اجتماعی هستند و نمی توانند مسئولیتهای اجتماعی خود را نادیده بگیرند در حالی که کلاسیکها بر مسئولیت اقتصادی و سودآور سازمان تأکید داشتند.
2- هدفمند است سعنی سازمانها برای تحقق اهدافی تأسیس می شوند. به عبارتی هیچ سازمانی فاقد هدف قابل تصور نیست.
3- آگاهانه، تعمداً و از روی نقشه و قصد قبلی ایجاد میشود یعنی هیچ سازمانی بر اساس شانس، تصادف یا قضا و قدر ایجاد نمیشود.
4- دارای مرزهای مشخص است. مرز سازمان جایی است که سازمان را از محیط جدا میکند.
تئوری اقتضایی از دهۀ 1960 در ادبیات مدیریت وارد شده و همچنان توانسته است به دلیل ظرفیتهای لازم برای پاسخگویی به انتقادات پایدار بماند زیرا یک الگوی مشخص و ثابت را برای مدیریت سازمانها رد میکند.
البته یکی از انتقادات وارد به آن این است که این تئوری برای مدیر نقش منفعل قائل است زیرا تأکید دارد که شرایط تعیین کننده است بنابراین مدیر همانند یک اسیر در چنگال محیط و شرایط است و توانایی و ابتکار عمل آن نادیده گرفته میشود. به عبارتی برای مدیر به جای نقش فعال نقش منفعل را در نظر میگیرد.
لازم به توضیح است که عمده دیدگاه های جدید در مدیریت مبتنی بر دو نظریۀ سیستمی و اقتضایی است.
این مقاله توسط آقای سید حمیدرضا عظیمی نوشته شده است.