بازاریابی اجتماعی
بازاریابی برای جامعه
بازاریابی اجتماعی (Social Marketing)، که اولین بار در سال ۱۹۷۱ با انتشار مقاله ای از فیلیپ کاتلر (Philip Kotler) و جرالد زالتمن (Gerald Zaltman) با عنوان «بازاریابی اجتماعی: رویکردی به تحول اجتماعی برنامه ریزی شده» وارد متون بازاریابی شد، نوعی از بازاریابی است که به منظور تأثیرگذاری بر رفتار یک جامعۀ هدف طراحی شده به این صورت که قرار است عواید ناشی از این تغییر رفتار، در وهلۀ اول به جای بازگشت به بازاریاب، به خود جامعه باز گردد. به طور مشخص، بازاریابی اجتماعی، برخلاف بازاریابی تجاری معمول که براساس اهداف مالی مشخص پی ریزی و اجرا می شود، با هدف تحقق اهداف رفتاری مشخص طراحی می شود. به همین دلیل، متولی اینگونه برنامه های بازاریابی، عمدتاً سازمان های غیرانتفاعی، سازمان های تأمین اجتماعی و یا ارگان های دولتی هستند.
اگرچه، کسب و کارها و افراد نیز ممکن است در برخی موارد از تبلیغات اجتماعی (Social Advertisements) استفاده کنند. رایج ترین مثال های بازاریابی اجتماعی مربوط به کمپین هایی است که برای فرهنگ سازی ترک سیگار، نکشیدن سیگار در مکان های عمومی، بستن کمربند ایمنی، رانندگی با سرعت مجاز، مصرف روزانۀ شیر و… طراحی شده است. در سال ۱۹۸۸، کریگ لفیوره (Craig Lefebvre) و جون فلورا (June Flora)، هشت مؤلفۀ بازاریابی اجتماعی را به صورت زیر تشریح کردند:
۱- فهم اهداف سازمانی (احتماعی) در بستر یک مشتری مداری (customer orientation).
۲- تأکید بر مبادلۀ داوطلبانۀ کالاها و خدمات بین تأمین کننده و مصرف کننده
۳- تحقیقات گسترده در حوزۀ تحلیل جامعۀ هدف و استراتژی های بخش بندی بازار
۴- استفاده از تحقیقات فرمتیو (Formative Research) برای طراحی محصول و پیام و انجام پیش آزمون در مورد آنها
۵- تحلیل کانال های توزیع (یا ارتباطات)
۶- استفاده از آمیختۀ بازاریابی
۷- یک سیستم ردیابی فرایند (Process Tracking System) با امکانات کنترلی و تجمیعی
۸- یک پروسۀ مدیریتی شامل فرایندهای تحلیل مسأله، برنامه ریزی، اجرا و دریافت بازخور
مشارکت کنندگان در این صفحه:
توضیح : شما در حال مطالعه بخش دانشنامه هستید، در این بخش صرفاً اصطلاحات و معنی آن شرح داده می شود، اگر مایل به مطالعه مقاله و یادداشتهای مدیریتی هستید، به بخش مربوطه از طریق منو مراجعه کنید.