یادداشت‌های مدیریتی

نگاه اقتصادی-سیاسی اکونومیست به ایران

در انتخابات ۲۴ خرداد ۱۳۹۲ ، رییس جمهوری در ایران انتخاب شد که نزدیک و مورد حمایت جریان اصلاح طلب و اصولگرایان خواهان تغییر وضعیت موجود بود. نکته مهم در این انتخاب حمایت آیت الله خامنه ای از این اتفاق و ستایش آن به عنوان یک پیروزی ملی بود. اتفاقی که شاید بتواند تحولی در سیاست داخلی ایران ارزیابی شود.

هنگامی که کشوری مانند ایران تحت فشارهای زیادی قرار دارد، لبخندها و اظهارات امیدبخش آقای روحانی بهانه خوبی است تا ایرانیان را به جشن و شادی برای رسیدن به آینده ای بهتر به خیابان بکشاند. رییس جمهوری که بسیار با رییس جمهور پیشین که چهره ای ناموزون از خود برای ایرانیان و جهانیان به جا گذاشته متفاوت می باشد.

این انتخابات برای ایران امید بخش بود، ولی آیا برای جهان نیز امیدبخش است؟ البته که چنین نیست، نفوذ منطقه ای ایران و ظرفیت هسته ای این کشور با این امید ملی پدیدار شده که در زمان احمدی نژاد به شدت رو به افول بود ایران را برای قدرتهای جهانی مکانی بسیار خطرناک تر از قبل خواهد کرد.

نگاهی به اقتصاد ایران بیانگر این موضوع است که هر کشور دیگری تا کنون می بایست زیر بار این فشار خرد می شد. تورم ۳۰ درصدی، اقتصاد در حال کوچک شدن، نابرابری درآمدی در حال رشد، سقوط ۴۰ درصد ایرانیان به زیر خط فقر، تحریمهای نابود کننده نفتی که صادرات نفت ایران را به ۷۰۰ هزار بشکه در روز رسانده است یعنی یک سوم میزان گذشته، بیکاری رو به رشد و تعطیلی کارخانه ها ، این میراث اقتصادی احمدی نژاد و وضعیت فعلی اقتصاد ایران است.

با این حال شیر پارسی پنجه های خود را از دست نداده و نظام جمهوری اسلامی سقوط نکرده است. روحانی ۶۴ ساله اصلاح طلبی است که عمیقا معتقد به منافع ملی و نظام جمهوری اسلامی است و در سطوح مختلف مدیریتی این نظام تجربیات فراوانی داشته است. ضمن اینکه در ساختار سیاسی ایران حقیقتا رییس جمهور توانایی ضربه زدن به نظام را ندارد حتی اگر قصد این کار را داشته باشد. فلذا تلقی ضعف ایران در برابر غرب با به قدرت رسیدن روحانی عمیقا اشتباه است. با روی کار آمدن دکتر روحانی تغییر عمده ای در سیاست خارجی ایران به وجود نخواهد آمد، هر چند شاید در زمینه هایی وجود احمدی نژاد بسیار بیشتر به نفع غرب بود ولی شاهد تغییر کلی در رویکردهای ایران نخواهیم بود.

موازنه قدرت بین ایران و غرب در حال چرخش به نفع ایران است به این دو دلیل: ابتدا اینکه سرمایه گذاری در ظرفیت هسته ای ایران بسیار فراتر از تصور است و ایران علیرغم تمام فشارها و تحریم ها در کمتر از چند هفته در صورت اراده قادر به ساخت چندین بمب اتم خواهد بود. ایران در کمتر از دو سال بیش از ۹۰۰۰ سانتریفیوژ نصب نموده، که توان غنی سازی ایران را دو برابر کرده است. کارشناسان غربی بر این باورند که ایران حداقل یک سال تا ساخت بمب اتم فاصله دارد، اما برخی از ایشان معتقدند ایران در صورت اراده چند ماه زمان برای ساخت سلاح هسته ای احتیاج دارد.

این نتیجه سیاست بسیار غلط غرب در برابر ایران است، مذاکرات هسته ای بی نتیجه ای که تحریمهایی قابل دور زدن و تنها اثر گذار بر زندگی مردم عادی بر روی اقتصاد این کشور وضع کرده است و ایران را روز به روز به ساخت سلاح هسته ای نزدیکتر کرده. هر چند در خلال مذاکرات همواره تهدید گزینه نظامی برای ایران روی میز بوده ولی ایران مطمئن بوده است که این تهدیدها یک شوخی بیش نیست.

انتخاب دکتر روحانی یک دام برای غرب است و یک فرصت مغتنم برای ایران، فریبی که هدف آن پیشنهاد دوستی به غرب و دنیا و در پشت پرده دنبال کردن ساخت سلاح اتمی است. فرصتی است طلایی برای ایران که هم تحریم ها را لغو کند و هم بمب را بسازد.

تهدید دوم برای غرب این واقعیت است که ایران هیولایی قدرتمند است که با وجود تمام مشکلات اقتصادی در حال بلعیدن تمام کشورهای اطراف خود است. دولت عراق در حال حاضر متحد نزدیک ایران است. نبض لبنان با حزب الله در دست ایران است، که در واقع خاک ایران است در لبنان. هم اینک نیز این نیرو حامی بشار در سوریه است. اوباما به بهانه استفاده از سلاح شیمیایی قصد تسلیح تروریستهای سوری را دارد ولی واقعیت این است که وی از اینکه ایران بتواند اسد را به عنوان مهره خود در قدرت حفظ کند وحشتزده است.

امیدوار برای بهترین، آماده برای بدترین

تحلیلی که ارائه شد برای غرب بسیار غم انگیز است. این ممکن است که آمدن روحانی نوید رییس جمهوری عملگراتر و کمتر تهاجمی باشد. وی وعده رفع تحریمها برای بهبود اقتصاد را به مردم در مناظرات داده است و بازارهای ایران نیز به این وعده واکنش مثبتی نشان داده اند. غرب باید از این موضوع به عنوان نقطه ضعف ایران استفاده کند، باید به ایران فهمانده شود که از یک سو ما با برنامه صلح آمیز ایران مخالف نیستیم ولی از سوی دیگر حداکثر فشار را بر ایران برای جلوگیری از ساخت سلاح هسته ای به کار خواهیم برد.

این موضوع باید بسیار با حساسیت انجام شود، زیرا از یک سو باید هر پیشنهادی به ایران بسیار سختگیرانه و حاوی هرگونه ضمانتی از سوی ایران برای عدم ساخت سلاح باشد و از سوی دیگر باید بگونه ای باشد که برای ایران نیز قابل قبول باشد.

خطر در حال رشد ایران هسته ای یک دلیل قاطع است برای اینکه چرا باید غرب در سوریه دخالتی فعال هم در تسلیح مخالفان و هم در برقراری منطقه پرواز ممنوع داشته باشد. زیرا این منطقه هم اسد را خلع سلاح می کند و هم به شورشیان اجازه می دهد آزادانه اقدام به برقراری پایگاه نظامی کند. این واقعیت است که غرب به هر قیمتی باید از هژمونی منطقه ای ایران به دلایل ذکر شده جلوگیری نماید.

زمانی که قدرت پارسی در حال افزایش در منطقه خاورمیانه است زمان عقب نشینی غرب از این منطقه نیست، آمریکا و اروپا هنوز آن میزان نفوذ اقتصادی و نظامی در منطقه دارند تا بتوانند از رشد این امپراتوری از خواب بیدار شده جلوگیری کنند.( لینک مقاله)

نگاه مترجم:

چند نکته کلیدی از مقاله اصلی نشریه اکونومیست به عنوان معتبرترین نشریه اقتصادی غرب قابل استخراج است:

– ناراحتی از انتخابات سالم برگزار شده و حمایت رهبری از این اتفاق و بی طرفی ایشان در انتخابات.

– عصبانیت از کنار رفتن احمدی نژاد و به قدرت رسیدن دکتر روحانی به عنوان فردی زیرک و حامی منافع ایران.

– پیشنهاد به غرب برای دست زدن به هر اقدامی برای افزایش فشارها بر ایران و سرنگونی اسد.

– تمام این ها به دلیل وحشت از تبدیل شدن ایران به یک قدرت منطقه ای در حساس ترین نقطه جهان.

ترجمه: مهدی رباطی/ کارشناس ارشد اقتصادی

سید حمیدرضا عظیمی

سید حمیدرضا عظیمی، دانش آموخته مهندسی صنایع دانشگاه صنعتی امیرکبیر در مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی با گرایش بازاریابی از دانشگاه شهید بهشتی و دکتری مدیریت از دانشگاه علامه طباطبایی که از سال 1382 فعال فضای تجارت الکترونیک بوده و هم اکنون از مدرسین مدیریت بازاریابی و به طور مشخص بازاریابی اینترنتی (Digital Marketing) است. رزومه کامل من را اینجا ببینید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا