سیر توسعه و تکامل مدیریت کیفیت
کیفیت از دیرباز در تمامی ابعاد زندگی بشر دارای اهمیت بوده است. اما در فضای کسب و کار به دلیل شتاب فزاینده در توسعه فناوریهای نوین و سفارشی شدن تولید کالا و خدمات، سازمانها بیش از پیش به دنبال شناسایی و به کارگیری فنون کنترل کیفیت متناسب با تقاضاها و نیازهای مشتریان خود با یکدیگر در رقابت و مسابقه ای جان فرسا قرار گرفتند. نهضت کیفیت ابتدا از آمریکا شروع و سپس در کشورهایی نظیر ژاپن و پس از آن در کشورهای عضو اتحادیه اروپا به عنوان یک ساختار بنیادین نهادینه شد. در این راستا تئوریها و تکنیکهای مختلفی برای تحقق کیفیت در ادبیات مدیریت وارد شد، که به اختصار به آنها پرداخته ایم :
مرحله اول : کنترل کیفیت QC
معطوف به کنترل بازده یا خروجی و منظور حضول اطمینان از انطباق خروجی با استاندارهای مورد نظر است.
مرحله دوم : حلقه های کنترل کیفیت (Q.C.C)
متشکل از گروه کوچکی از افراد داوطلب است که در رابطه با مسائل و مشکلات مربوط از حیث دلایل و راهکارهای حل آن تشکیل جلسه داده و نسبت به حل و فصل مشکلات کیفیت اقدام می نماید. حلقه های کیفیت علاوه بر کنترل خروجی تلاشهای خود را بر روی فرآیندهای انجام کار به منظور دستیابی به کیفیت معطوف می نمود. زیرا در بسیاری مواقع اگر خروجی دقیقاً کنترا شود اما فرآیندهای دستیابی به خروجی در کانون توجه قرار نگیرد نمی توان به نتایج اقدامات مربوط به حفظ و بهبود کیفیت امیدوار بود.
مرحله سوم : کنترل کیفیت جامع (T.Q.C)
ساز و کاری است که با تمرکز بر روی ورودی، فرآیند و خروجی بهبود کیفیت و حصول اطمینان از آن را میسر می نماید. البته این تکنیک تا حدودی نواقص حلقه های کیفیت را از این حیث که برای تضمین کیفیت ورودی را مدنظر قرار نمی داد جبران نمود.
مرحله چهارم : مدیریت کیفیت جامع (T.Q.M)
یک سیستم یا پیکره متحرک، زنده، هدفمند و معنی داری است که تمام اجزای آن از یک قلب تغذیه می کنند و با یک روح زنده هستند. به گونه ای که تمامی تلاشها و برنامه های آنها معطوف به حفظ و تقویت کیفیت می شود.
در مدیریت کیفیت فراگیر، کیفیت به عنوان تحقق انتظارات و نیازهای مشتری تعریف می شود زیرا در این الگو فرض می شود که مشتری همه چیز را یاد می دهد. تفاوت اساسی مدیریت کیفیت جامع با کنترل کیفیت جامع به نوع کنترل باز می گردد بدین معنی که در TQC دگر کنترلی ولی در TQM خودکنترلی حاکم است. دیگر این که مقوله مدیریت وسیع تر از کنترل است زیرا کنترل به عنوان تنها یکی از وظایف مدیریت است. برنامه ریزی و سازماندهی، هماهنگی، تامین امکانات و منابع و هداین از جمله اقداماتی است که برای استقرار مدیریت کیفیت فراگیر ضروری است.
اصول اساسی مدیریت کیفیت فراگیر به این شرح است :
تعهد مثبت
ترتیب و برنامه ریزی
تفاهم و مشارکت
بررسی و کنترل فرآیند
تشخیص و شناخت مشکل
حذف ریشه های اصلی مشکل
تداوم رویه برای استمرار کیفیت
پی نوشت: کنترل کیفیت (Quality Control) – حلقه های کنترل کیفیت (Quality Control Circle) – کنترل کیفیت جامع (Total Quality Control) – کنترل کیفیت فراگیر (Total Quality Management)