روشهای تولید و مدیریت تولید

مقدمه ای بر تولید ناب

همانطور که میدانید هدف نهایی مدیران موسسات تولیدی یا خدماتی بقاء و رشد سازمان خود می باشد. و لذا اگر از مدیران این این سازمان­ها سوال شود که استراتژی شما برای بقا و ماندگاری در محیط رقابتی امروزی چیست، در پاسخ خواهند گفت «سودآوری بلند مدت». براورده سازی و نیل به چنین هدفی امروزه بسیار مشکل است و نیازمند شناسایی و مدیریت عوامل مختلف داخل و خارج سازمان می باشد. از جمله عوامل اثرگذار بر استراتژی فوق که در اکثر قریب به اتفاق سازمان­های تولیدی و خدماتی مطرح می­باشند می­توان به رضایت مشتری، رقبا، تکنولوژی،نیروی انسانی، سیاست­های کوتاه و بلند مدت، هزینه، کیفیت، سود خالص و … اشاره کرد. این عوامل سبب شده­اند که سازمانهای مختلف تولیدی و خدماتی در سرتاسر جهان برای دستیابی به سودآوری بلندمدت تکاپو کنند. مدیران چنین شرکت­هایی در فکر هستند که چگونه می­توان در شرایط گنگ و مبهم و محیط کاملا رقابتی بازار بر دیگر رقبا غلبه کرد؟ پاسخ این سوال، ضرورت کسب و کار در جهان امروز را مشخص می­کند. از میان عوامل مذکور رضایت مشتری مهمترین نگرانی سازمان می­باشد. با جلب رضایت مشتریان است که می­توان بر رقبا غلبه نمود و سود سازمان را پیوسته افزایش داد. میزان رضایت­مندی مشتریان بستگی به مجموعه ویژگی ها و خصوصیات محصول دارد. بر اساس تفکرات جیمز ووماک که از صاحب نظران حوزه تولید ناب می­باشد، سه ویژگی باید در محصولات وجود داشته باشد تا منجر به رضایت­مندی همیشگی مشتریان شود.

  1. تولید محصول با کیفیت بالا به صورت مداوم
  2. تولید محصولات با هزینه پایین و قابل رقابت
  3. تحویل محصول به مشتری در زمان مناسب

دستیابی به هر کدام از ویژگی های بالا احتمالا نیازمند استفاده از یکسری تکنیک­ها و ابزارهای مختلف می­باشد. بکارگیری این تکنیک­ها باعث ایجاد یکسری از تضادها و تاثیرات منفی در سازمان نیز می­شوند که بسیاری از سازمانها از بکارگیری همزمان این تکنیک­ها خودداری کنند.

جمع آوری و یکپارچه سازی تمامی مفاهیم، رویکرد ها و ابزارهای مختلفدر یک سازمان تولیدی و یا خدماتی و بهره گیری موثر از مزایای یکپارچه سازی آنها نیازمند یک رویکرد سیستمی می باشد. رویکردی که می تواند تمامی این مفاهیم و ابزارها را به طور مناسب و یکپارچه ایجاد کند، رویکرد ناب(Lean Approach) نام دارد. رویکرد ناب نیز مانند سایر رویکردهای تولیدی نیازمند بستری تاریخی برای تشکیل می باشند که در ادامه به آنها می پردازیم.

نیاز به رویکرد تولید ناب

اگرچه شرکت خودرو سازی فورد برای سالها به عنوان غول خودروسازی جهان در نیمه اول قرن بیستم شناخته می­شد اما شرکت تویوتای ژاپن با سیستم تولیدی که به سیستم تولیدی تویوتا((Toyota Production System معروف می باشد، معادلات بازار خودروسازی جهان را دگرگون ساخت. در اوایل دهه ۱۹۵۰ ، شرکت تویوتا با جمع آوری و پیاده سازی مجموعه­ای از تکنیک­های تولیدی مدرن و پیشرفته، منابع کمتری را برای تولید هر واحد محصول در خط تولید خود استفاده نمود. همچنین مدیران تویوتا با ایجاد یک فرهنگ سازمانی برای شناسایی و حذف سیستماتیک انواع اتلافات در تمامی بخش­های سازمان، هزینه های تولید محصولات خود را کاهش داده و محصولی با کیفیت بهتر به مشتری تحویل دادند. در کنار تویوتا، شرکت­های خودروسازی نظیر هوندا نیز توانست محصولاتی با کیفیت بهتر، زمان تحویل کوتاهتر و نیز قیمت مناسب در مقایسه با دیگر رقبا به مشتریان ارائه دهند. گسترش سریع و تسخیر بازار در نقاط مختلف  دنیا توسط شرکت­های ژاپنی و به خصوص تویوتا، نه تنها مدیران شرکت های رقیب بلکه بسیاری از محققان و پژوهشگران در زمینه سیستم­های تولیدی را علاقه مند نمود تا با سیستم های تولید به موقع Just-In-Time و کنترل کیفیت فراگیر Total Quality Control) که مدیران تویوتا آنها را عامل اصلی موفقیت جهانی خود می­دانستند، آشنا شوند. آغاز تحقیقات و جستجو های علمی از دهه ۱۹۷۰ به بعد جهت توسعه و بهبود روشهای تولیدی برای تولید محصولاتی با سه ویژگی کیفیت مناسب، هزینه پایین و تحویل به موقع سبب پیدایش بسیاری از تکنیک­ها و نگرش­های تولیدی و پیدایش مفهوم تولید در کلاس جهانی(World Class Manufacturing)  شد. از جمله روش­های تولیدی که بسیاری از شرکت­ها سعی در پیاده سازی آنها در صنایع تولیدی خود نمود می توان به ساخت و تولید انعطاف پذیر(Flexible Production and Manufacturing) تولید سلولی(Cellular Manufacturing)، نگهداری بهره­ور فراگیر( Total Productive Maintenance) و تولید چابک اشاره نمود. تحقیقات در اواخر دهه ۱۹۸۰ نشان داد که نه تنها پیاده سازی این تکنیک­ها در صنایع تولیدی تاثیر به­سزایی در بهبود عملکرد این سازمان­ها نداشته است. بلکه سبب ورشکستگی و از رده خارج شدن بعضی از صنایع در بازار رقابتی آن دوران شده است.

بر خلاف تجربه موفق تولید ناب در صنایع ژاپن این رویکرد نتوانست موفقیتی این روش در ژاپن را تکرار کند. نتیجه بررسی ها در این موضوع باعث شد که مدیران صنایع غربی برای دستیابی به موفقیت جهانی در وضعیت دشوار بازار رقابتی نیاز به رویکرد بلند مدت در تمام بخش­های سازمان در دستور کار قرار دهند. عواملی که موجب شکست تولید ناب در شرکت­های غربی بر خلاف آنچه که در تویوتا با موفقیت انجام شده بود را می­توان در سه عامل اصلی زیر معرفی کرد:

عامل اول: عدم وجود هماهنگی کامل بین بخش­های مختلف سازمان

عامل دوم: عدم ارتباط پیوسته و همیشگی با افراد و موسساتی که در خروجی نهایی شرکت نقش مهمی دارند.

عامل سوم: تاثیرات شرایط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی حاکم بر جامعه

منابع مورد استفاده در این مطلب :

کتاب انگلیسی:

Feld W.M., Lean Production,1998

این مقاله توسط آقای سید حمیدرضا عظیمی نوشته شده است.

سید حمیدرضا عظیمی

سید حمیدرضا عظیمی، دانش آموخته مهندسی صنایع دانشگاه صنعتی امیرکبیر در مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی با گرایش بازاریابی از دانشگاه شهید بهشتی و دکتری مدیریت از دانشگاه علامه طباطبایی که از سال 1382 فعال فضای تجارت الکترونیک بوده و هم اکنون از مدرسین مدیریت بازاریابی و به طور مشخص بازاریابی اینترنتی (Digital Marketing) است. رزومه کامل من را اینجا ببینید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا