چند دقیقه با مدیرانی که به مشاوره حرفه ای اعتقاد ندارند
در بین کسب و کار های کوچک و متوسط و حتی گاهی بزرگ ، بسیارند مدیرانی که از اهمیت و تاثیرگذاری استفاده از مشاوران کسب و کار بی اطلاعند. در اینجا به برخی از دلایل این مدیران می پردازیم و قصد داریم آنها را نقد کنیم.
دلیل اول: اوضاع کاری در حال حاضر خوب است و ما نیازی به مشاوره و کمک دیگران نداریم.
در ابتدا باید این نکته را یاد آور شد که تمام کسانی که در حال حاضر در کسب و کار خود دچار مشکل و عارضه هستد به احتمال زیاد زمانی به مانند امروزِ شما، هیچ مشکلی نداشته اند و بنگاه اقتصادی آنها در رونق بوده است. اما به مرور زمان اوضاع بد و بدتر شده است ، بدون این که آنها متوجه این مسئله باشند. عموماً این مدیران از گذشته های پر رونق به عنوان دوران طلایی یاد می کنند و همیشه آرزوی بازگشت به آن زمان را دارند. غافل از اینکه با توجه به سرعت روزافزونِ پیشرفت اطلاعات و تکنولوژی ، بالا رفتن دقت و سطح توقع مشتریان و وجود بازار رقابت کامل دیگر بدون تکیه بر علم روز دنیا و استفاده از تکنیک های بالا بردن بهره وری و … نمی توان در دریای پر تلاطم تجارت و صنعت امروز جان سالم به در برد. به عبارت دیگر آن «دوران طلایی» هیچ وقت باز نخواهد گشت.
به علاوه باید توجه کرد که در زمانی که اوضاع یک شرکت، بد شد و به سمت بحران پیش رفت، یک مشاور هر چه قدر هم زبر دست و توانا باشد کمک چندانی نمی تواند برای رونق کسب و کار و یا حتی جلوگیری از وخیمتر شدن اوضاع کند.
دلیل دوم: ما کار خود را بلدیم پس چه نیازی به مشاوره داریم ؟
پیدا کردن بعضی مشکلات شرکت شما قطعاً نیاز به دانایی و تخصص خاصی فراتر از روال عادی و روتین کسب و کار شما دارد. شما ممکن است در زمینه تولید یک کالای خاص به زیر و بم کار آشنا باشید، اما آگاهی در مورد روش های بهینه سازی، کنترل کیفیت، کنترل پروژه، بازاریابی و یا برنامه ریزی تولید مسائلی هستند که دانش آن در اختیار مختصصان و دانش آموختگان در این زمینه ها می باشد.
حتی اگر شما در داخل شرکت دارای نیروهای متخصص در زمینه های فوق باشید، نگاه آنها به درون شرکت ممکن است درگیر تعصبات و نزدیک بینی های ناشی از کار اجرایی باشد و لذا نمی تواند به اندازه یک مشاور متخصص برای شرکت شما مفید واقع شود.
همچنین جدا از تشخیص مشکلات بالفعل و بالقوه و پیدا کردن راه حل برای آنها اجرای این راه حل ها فرایندی پیچیده و زمانبر است که معمولا مدیران اجرایی شرکت به دلیل فشار کارهای روزانه فرصت انجام آن را نمی یابند و معمولا پرونده بهبود و رفع نقایص به بایگانی سپرده می شود.
دلیل سوم: مشاوران تنها حرفهای خوبی می زنند. اما در عمل برای ما کاری نمی کنند
این به شما و نوع فعالیتتان بستگی دارد که نظرات و ایده های مشاوران را خودتان عملیاتی کنید و یا در اجرا نیز از آنها کمک بگیرید. اگر چه در بعضی از کسب و کارها اجرای طرح های بهبود تنها به وسیله مدیران اجرایی داخلی امکان پذیر است. اما در بیشتر موارد بهتر است که از مشاوران در مرحله اجرا نیز کمک گرفته شوند. با توجه به اینکه آنها به دلیل تکرار پروژه بهبود در موارد مشابه و آشنایی با نحوه اجرای آن و همچنین نگاه از بیرون به شرکت، مجریان و یا مشاوران اجرایی خوبی نیز هستند قاعدتاً خواهند توانست منشا اثر و تحول در شرکت باشند.
دلیل چهارم: کار ما عملیست، چه نیازی به یک مُشت حرف های تئوری بدون پشتوانه اجرایی داریم.
باید بگوییم که این ایراد تا حدودی منطقی به نظر می رسد. اما این موضوع بیشتر به آن خاطر است که تعداد زیادی از فارغ التحصیل رشته های مدیریت و مهندسی صنایع، بدون داشتن سابقه و تجربه کار اجرایی و در حالی که با فضای صنعت در ایران آشنایی کافی ندارند وارد کار مشاوره می شوند و حاصل نظرات آنها – اگرچه به احتمال زیاد دارای پایه علمی قوی و درستی است- چون در عمل قابلیت اجرا ندارد موجب ایجاد بدبینی در مدیران شده است.
برای رفع این مشکل توجه به چند نکته ضروری به نظر می رسد. اولا سعی کنید خدمات مشاوره را از شرکت ها دریافت کنید و نه افراد. ثانیا مطمئن شوید شرکت مشاوره مورد نظر قبلاً در پروژه های مشابه فعالیت کرده باشد. برای اطمینان، از مشاور رضایتنامه عملکرد آنها را بخواهید و در صورت احساس نیاز با بعضی از کارفرمایان قبلی تماس بگیرید. به علاوه بدون بستن قرارداد وارد عمل نشوید و در قرارداد مسائلی همچون مدت زمان اجرا پروژه، شرح دقیق کار، نحوه انجام و خروجی را ذکر کنید.
دلیل پنجم: مشاوران دستمزد زیادی به نسبت کاری که انجام می دهند می خواهند. ما توان پرداخت همچین پولهایی را نداریم.
حق با شماست! ممکن است هزینه پرداختی به یک مشاور خوب بالا باشد. اما این هزینه در برابر پولهایی که به دلیل عدم بهره وری در شرکت شما هدر می رود و یا درآمدهایی که از دست می دهید واقعاً ناچیز است. در حقیقت استفاده از یک مشاور با سابقه و توانا نوعی سرمایه گذاریست نه هزینه.
این مقاله توسط آقای سید حمیدرضا عظیمی نوشته شده است.