در این مقاله می خواهیم به تئوری یا مکتب نئوکلاسیک بپردازیم، اما پیش از آن نگاهی به سیر مکاتب مدیریتی داریم. سیر توسعۀ مدیریت در قالب مکاتب مدیریت به شرح زیر ارائه شده است :
1- مکتب کلاسیک ( 1920 – 1880 )
2- مکتب نئوکلاسیک ( 1950 – 1920 )
3- مکتب سیستمی ( 1960 – 1950 )
4- مکتب اقتضایی ( 1960 تاکنون )
در اینجا به مکتب نئو کلاسیک می پردازیم.
روانشناسان، اولین نظریه پردازان نئوکلاسیک
نظریه پردازان نئوکلاسیک (این مکتب به مکتب روابط انسانی نیز شناخته می شود) که عموماً روانشناسان بودند معتقد به تجدید نظر در عقاید کلاسیکها بودند زیرا پیش فرضهای آنها را برای مدیریت کردن سازمانها ناکارآمد می دانستند. موارد تجدید نظر آن ها به شرح زیر ذکر شده است :
الف) انسان موجودی احساسی، عاطفی و اجتماعی است و تمام رفتارهای او تابع عقلانیت محض نیست. به عبارتی انسان همانند ماشین خشک و بی روح نیست.
ب) سازمان دارای وجه فنی و اجتماعی است یعنی هم دارای ابعاد فنی و هم انسانی است.
ج) فعل و انفعالات و روابط انسانها با یکدیگر ساختار کالبدی یا رسمی را تحت تأثیر قرار میدهد بنابراین از دیدگاه آنها شکل گیری سازمان غیر رسمی در درون ساختار رسمی امری اجتنابناپذیر است.
د) برای رسیدن به کارایی باید انسان را در کانون توجه قرار داد و مهمترین شعار آنها این بود که «یک کارگر خوشحال یک کارگر مولد و بهرهور است» .
مطالعات التون مایه و خلق مکتب کلاسیک
زمینۀ اصلی شکل گیری این مکتب به مطالعات التون مایو در کاخانجات وسترن الکتریک در شهر هاثورن بود که بعداً توضیح داده خواهد شد. به دلیل تأکید و تمرکز این مکتب بر انسان از آنها تحت عنوان رفتارگرایان، انسانگرایان، مکتب روابط انسانی و مکتب منابع انسانی یاد میشود.مایو و همکارانش استدلال می کردند که علاوه بر یافتن بهترین روشهای تکنولوژیکی برای بهبود بازده،توجه به امور انسانی برای مدیران مفید و سودمند خواهد بود.به ادعای آنان روابط بین افراد که در درون واحد کار به وجود می آیند،کانون های واقعی قدرت در سازمان را تشکیل می دهند.سازمانها می بایستی برمحور کارکنان ایجادشوند و گرایش ها و احساسات انسانی را مورد توجه قراردهند.از این دیدگاه تمرکز مدیریت برخلاف نظریه مدیریت علمی،عمدتاً برنیازهای فردی است نه نیازهای سازمان.
نظریه پردازان نئوکلاسیک مدیریت را کار با افراد و توسط افراد برای نائل شدن به اهداف سازمانی تعریف نمودهاند. نئوکلاسیکها در مقایسه با کلاسیکها که برای رسیدن به کارایی و بهرهروی بر جنبههای فنی سازمان تأکید داشتند، توجه به انسان را در سازمان در دستور کار قرار دادند.
ویژگی های اصلی رویکرد نئوکلاسیک
1- سازمان تجارت یک سیستم اجتماعی است.
2- عامل انسانی مهمترین عنصر در سیستم اجتماعی است.
3- رویکرد نئوکلاسیک، اهمیت عوامل اجتماعی و روانی را در تعیین بهرهوری و رضایت کارگران نشان داد.
4- رفتار فرد تحت تاثیر و حاکمیتِ ویژگیهای رفتاری گروه غیررسمی است که در آن عضویت دارد.
5- هدف از مدیریت علاوه بر مهارتهای فنی ، توسعه مهارت های اجتماعی و رهبری است و این باید برای رفاه بیشترین کارگران مورد نظر قرار گیرد.
6- روحیه و بهره وری در یک سازمان دست به دست می شوند.
این مقاله توسط آقای سید حمیدرضا عظیمی نوشته شده است.